یک بانوی محقق و نویسنده حوزه ایثار و شهادت که تخصص دانشگاهیاش ربطی به حرفهاش ندارد به تعریف ماجراهایی می پردازد که بیانگر حمایت ویژه شهدا از کسی است که پیگیر کارشان هستند.
به گفته خودش کار در حوزه ایثار و شهادت زیاد اما روی زمین مانده بود، از این رو پروژههای تاریخی متعلق به هشت سال دفاع مقدس را تعریف کرد و با همکاری اداراتی همچون بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس دست به قلم شد و خروجی تحقیقات را در قالب کتب و مقالههای مختلف ارائه داد.
سمیه اسلامی که اکنون ۴۱ سال دارد اهل شهر ساری استان مازندران است، به عقیده او الان ادبیات پایدار شناختهتر شده اما قبلا واقعا مظلوم بود.
وی دارای سه مدرک بینالمللی در حوزه پژوهش است که در سال ۱۳۸۶ نخبه پژوهشی کشور شد، آثاری همچون کتاب این ۱۶ رفیق، ، زیناب (خاطرات زندگی شهید محمدبلباسی)، کتاب ردپای پدر (کار داستانی کودک)، کار پژوهشی بازسازی سوسنگرد بهنام (چیزی مثل جنگ)، کتاب مسلم (در وصف شهید مسلم رسولی غواص) و چندین مقاله دارد و کتاب روایت زندگی شهید مدافع حرم از شهدای خان طومان رحیم کابلیاش در دست چاپ است و در اردیبهشت مقاومت امسال رونمایی میشود.
خانم اسلامی در بخشی از گفت و گو از تجربیاتش میگوید و ضمن بیان مشکلات کار در حوزه ایثار و شهادت، پیشنهاداتی میدهد.
به عقیده او که سالها کتاب خواند کار دلی کرده و از جیبش خرج کرده و درآمد کمی دارد، کار در این حوزه جهادی بوده و سرباز ولایت بودن که به زبان نیست باید حرکتی زد.
خانم اسلامی در واقع با عشق و علاقه کار میکند و از مسؤولانی که فقط درباره ایثار و شهادت شعار میدهند گلایه دارد، به تاکیدش اگر یک درصد بودجه فرهنگی ادارات که باید صرف این حوزه شود، محقق شود انقلابی صورت میگیرد.
این محقق که یکی از بانیان شناخته شدن نقش لشکر ۲۵ کربلا در عملیاتهای مختلف همچون کربلای۴، ۵، ۸، والفجر ۶، بیت المقدس، آزادسازی خرمشهر، والفجر هشت و … است، مدیر پروژه بیش از ۶۰ پروژه در این حوزه اما خود فردی ناشناخته است که از این موضوع هم گلهمند است.
به گفته خانم اسلامی تاریخ نقش لشکر سپاه کربلا اکنون در دست است، همچون نقشی که پیش از عملیات خیبر داشته، در این رابطه پروژهشهایی شامل مصاحبه شفاهی با فرماندهان و رزمندگان، توجه به نوارهایی که در همان زمان ضبط شده، مشخصات و اسامی شهدا، جرایدی در آن سالها منتشر شده و غیره انجام شد.
او همچنین ماجراهای ریز و درشتی از حمایت شهدا برای عدم بازگشت از مسیری که قرار داد و نوشتن کتابهایی در این حوزه را به چشم خود دیده که تنها به گفتن ریزترینش بسنده میکند که آن هم این که: در پروژه حاج رحیم کابلی زمانی که خودکار تمام شد و او تنها در دلش گفت حاج رحیم خودش درست می کند، کیفی از خودکار مخصوص کار برایش در مدت زمان کوتاهی تهیه شد، شاید بگویید مسخره است اما باید نشانهها را دید، کار در این حوزه برایم برکت مادی و معنوی فراوانی داشت، اولین درآمدم در این مسیر که بسیار کم هم بود هنوز خرج نشد بلکه رفت و برگشت و نیازهای بسیاری از افراد را برطرف کرد.
شهدا ما را میبینند اما هیچ نهادی ما هنرمندان را گردن نمیگیرد، ما ثابت کردیم که با هر امکانات و شرایط مالی کار میکنیم، اما ثابت شده که حامی نداریم، برای ما بودجه ای درنظر گرفته نمیشود، مسؤولان بودجه فرهنگی را صرف امور ساده کرده یا اصلا کار فرهنگی نمیکنند، ایدههای خوبی داریم اما دستمان خالی است.